آموزش شناخت انواع قیدهای تکرار در زبان انگلیسی با مثال
کتابخانه : در مطالب پیشین ، با انواع قید و ویژگی های هر کدام از قیدها و کاربرد آنها آشنا شدید . قید های تکرار و ویژگی های این نوع از قید ها و کاربرد آنها ، توضیح داده نشد . علت این امر ، ایجاد تداخل در یادگیری بود . قیدهای تکرار ، خود به دو گروه قطعی و غیر قطعی تقسیم می شوند که در ادامه ، ویژگیها و شرایط استفاده از قید های تکرار ، شرح داده شده است . در ابتدا متن مربوطه به زبان انگلیسی و سپس همین متن ، با ترجمه و به زبان فارسی ، قرار گرفته است .
Adverbs of frequency
Adverbs of Frequency are Adverbs of Time that answer the question "How frequently?" or "How often?". They tell us how often something happens. Here are some examples:
- daily, weekly, yearly
- often, sometimes, rarely
You probably see a difference between a) and b) above. With words like daily we know exactly how often. The words in a) describe definite frequency. On the other hand, words like often give us an idea about frequency but they don't tell us exactly. The words in b) describe indefinite frequency.
قیدهای تکرار
قیدهای تکرار قیدهای زمانی هستند که در جواب سوالهای "چگونه اغلب؟" و یا" هر چند وقت یکبار؟" به کار برده میشوند . آنها به ما میگویند که هر چندوقت یک بار چیزی اتفاق می افتد. در زیر چند مثال میبینید.
- daily روزانه , هفتگی weekly , سالانه yearly
- often اغلب , بعضی اوقات sometimes , به ندرت rarely
احتمالا در گروه 1 و 2 تفاوتی میبینید . با کلماتی مانند daily ما دقیقا میدانیم چند وقت یک بار (چیزی اتفاق می افتد). کلمات گروه 1 تشریح کننده ی تکرارهای قطعی و صریح هستند .
از طرف دیگر کلماتی مانند often به ما ایده ای در مورد تکرار یک واقعه میدهند اما نه به صورت قطعی . این کلمه و کلمات ذکر شده در گروه 2 تشریح کننده ی تکرارهای غیرقطعی و غیر صریح هستند .
Adverbs of definite frequency
Examples:
- hourly, daily, weekly, monthly, yearly
- every second, once a minute, twice a year
- once, twice, once or twice, three times
Adverbs of definite frequency, like all adverbs of definite time, typically go in END position. Look at these examples:
- Most companies pay taxes yearly.
- The manager checks the toilets every hour.
- The directors meet weekly to review progress.
Sometimes, usually for reasons of emphasis or style, some adverbs of definite frequency may go at the FRONT, for example:
- Every day, more than five thousand people die on our roads.
قیدهای تکرار قطعی
مثال:
- hourly ساعتی , روزانه daily , هفتگی weekly , ماهانه monthly , سالانه yearly
- every second هر ثانیه , یکبار در دقیقه once a minute , دوبار در سال twice a year
- once یک مرتبه , دو مرتبه twice , یکبار یا دوبار once or twice , سه مرتبه three times
این قیدها مانند تمام قیدهای قطعی زمان غالبت در آخر جمله قرار میگیرند. به این مثالها توجه کنید:
- Most companies pay taxes yearly بیشتر شرکت ها سالانه مالیات می پردازند
- The manager checks the personnel every hour مدیر کارمندان را هر ساعت چک می کند
- The directors meet weekly to review progress مدیران هفتگی برای بررسی پیشرفت دیدار می کنند
بعضی اوقات برای تاکید بیشتر یا استایل، بعضی از این قیدها ممکن است در اول جمله قرار بگیرند برای مثال :
- Every day, more than five thousand people die on our roads هر روز ، بیش از پنج هزار نفر در جاده های ما می میرند
Adverbs of indefinite frequency
Examples:
- never, seldom, sometimes, often, always
Adverbs of indefinite frequency mainly go in MID position in the sentence. They go before the main verb (except the main verb "to be"):
- We usually go shopping on Saturday.
- I have often done that.
- She is always late.
Occasionally, sometimes, often, frequently and usually can also go at the beginning or end of a sentence:
- Sometimes they come and stay with us.
- I play tennis occasionally.
Rarely and seldom can also go at the end of a sentence (often with "very"):
- We see them rarely.
- John eats meat very seldom.
قیدهای تکرار غیرقطعی
مثال:
- هرگز never , به ندرت seldom , گاهی اوقات sometimes , همیشه always , غالبا often
قیدهای تکرار غیر قطعی معملولا در وسط جمله قرار میگیرند .
قبل از فعل اصلی -به استثنای افعال to be
- We usually go shopping on Saturday ما معمولاً روز شنبه برای خرید می رویم
- I have often done that من اغلب این کار را انجام داده ام
- She is always late او همیشه دیر می ماند و یا دیر میکند
این کلمات میتوانند در ابتدا و یا انتهای یک جمله قرار بگیرند. Occasionally, sometimes, often, frequently and usually
- Sometimes they come and stay with us بعضی اوقات آنها می آیند و با ما می مانند
- I play tennis occasionally من گاه و بیگاه تنیس بازی می کنم
کلمات rarely به ندرت و seldom به ندرت ، میتوانند در انتهای یک جمله قرار بگیرند (معمولا همراه با very)
- We see them rarely ما آنها را به ندرت می بینیم
- John eats meat very seldom جان به ندرت گوشت می خورد