آموزش ضرب المثل های انگلیسی قسمت اول
کتابخانه : در بین تمامی ملل ، جمله ها و اصطلاحاتی وجود دارد که میتوان با آنها ، بصورت غیر مستقیم ، منظوری را به فرد یا افراد ، تفهیم کرد. این جملات که اغلب بسیار شیرین و جذاب هستند ، ضرب المثل نامیده می شوند . در این بخش ، تعدادی از ضرب المثل هایی که در زبان انگلیسی کاربرد بسیاری دارد را آورده ایم . این ضرب المثل ها ی انگلیسی ، با معنی فارسی و نیز معادل آن در زبان فارسی ، قرار داده شده اند.
All ears سرا پا گوش بودن
A friend in need is a friend indeed دوست آنست که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
A friend to every body is a friend to nobody دوست همه کس دوست هیچ کس نیست
After death the doctor نوشدارو پس از مرگ سهراب
A good name is better than riches نام نیگو گر بماند ز آدمی/به کز او ماند سرای زرنگار
A join pot does not boil دیگ شراکت جوش نمی آید
A little bird told me so کلاغه برایم خبر آورد
All are not thieves that dogs hard at هر گردی گردو نیست
As easy as A B C; as easy as winking مثل آب خوردن
A sound mine is in a sound body عقل سالم در بدن سالم
As proud as the peacock از دماغ فیل افتاده
As well known as the village pump گاو پیشانی سفید
A bad thing never dies بادنجان بم آفت ندارد
A bad workman quarrels withblameshis tool نمی تواند برقصد می گوید زمین کج است
Be fed up سر رفتن حوصله
Be funny with some one سر به سر کسی گذاشتن
Begin your web and God will send you the thread از تو حرکت از خدا برکت
Be in debt بدهکار بودن
Be in the mood سر حال بودن
Be just to all, but trust not all بد گمان باش در امان باش
Be moved with compassion به رحم آمدن
A beggar’s purse is bottomless اگر ریگ بیابان در شود چشم گدایان پر نشود
A bird in the hand is worth two in the bush سیلی نقد به از حلوای نسیه
A blow with a word strikes deeper than a blow with a sword زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است
Absence makes the heart grow found; friends agree but at distance دوری ودوستی
A burnt child dreads the fire مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
A clear conscience fear no accusation توپاک باش و مدار ای برادرازکس باک
Action speaks louder than words دو صد گفته چون نیم کردار نیست
Add fuel to the fire آتشی را دامن زدن
Adversity often leads to prosperity پایان شب سیه سپید است
All is for the best هر چه پیش آید خوش آید
All is well that ends well شاهنامه آخرش خوش است
A white lie دروغ مصلحتی
A lover dreams of his mistress شتر در خواب بیند پنبه دانه
A nod to the wise, a rod for the fool عاقل را اشارتی کافیست
Answer one in his own language; tit for tat جواب های، هوی است
April and May are the keys of the year سالی که نکوست از بهارش پیداست
A good win needs no bush مشک آن است که خود ببوید
A great ship must have deep water هر که بامش بیش برفش بیشتر
A happy heart makes a blooming visage رنگ رخسار نشان می دهدازسر ضمیر
A hard gathering, a wide scattering حساب به دینار،بخشش به خروار
A hungry man, an angry man آدم گرسنه دین و ایمان ندارد
At a loose end پا در هوا
At a loss to understand سر در گم
A widow’s mite برگ سبزی است تحفه ی درویش
A willing horse is run to death خر بارکش را هی بار می کنند
A wool seller knows a good buyer کاسب مشری خود را می شناسد
A word before is worth two after جنگ اول به از صلح آخر
A word is enough to the wise عاقل را اشارتی کافیست
A word spoken is an arrow left fly آب رفته ز جوی باز نمی گردد
Barking dogs don’t bite از آن نترس که های و هوی دارد/از آن بترس که سر به زیر دارد
Be above oneself خود را گم کردن
Be all abroad از مرحله پرت بودن
Bear one a grudge با کسی لج بودن
Beat about the bush کرکری خواندن
Beat one to frighten an other به در می گویم دیوار بشنود
Beauty s in the eye of beholder از چشم مجنون لیلی را نگریستن
Beauty opens all doors روی زیبا مرهم دل های خسته است
Be choked with tears از بغض ترکیدن
Bed of roses آش دهن سوز
Bend one’s heart on دل به چیزی بستن
Be out of senses حواس پرت بودن
Best wishes for مبارک باشد
Be true and fear not آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک ست
Better a lock than doubt مالت راسفت نگه دار همسایه ات را دزد مکن
Better face a danger once than be always in danger مرگ یک دفعه شیون یک دفعه
Better ate than never دیر آی و درست آی
Better sit idle than work for naught بیکاری به از بیگاری است
Better the head of a dog than the tail of a lion سگ خانه باش ولی کوچک خانه نباش
Better to have it out than be always aching دندان لق راباید کشید
Between two stools one falls the ground با یک دست نمی توان دو هندوانه گرفت
Birds of a feather flock together کبوتر با کبوتر باز با باز
Bites and piecesof the food هله هوله
Bitter pills may have wholesome effects شفا بایدت داروی تلخ نوش
Bitter sigh آه سرد
Bless you عافیت باشد
Blood with tell بازگردد به اصل خود هرچیز
Blow one’s nose دماغ خود را گرفتن
Bread and point کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد
Break bread with someone نان و نمک با کسی خوردن
Break of relations قطع رابطه کردن
Break the neck of a task کمر کاری را شکستن
Break the eyes بحث را عوض کردن؛شادی ایجادکردن
Burn the midnight lamp دود چراغ خوردن
Buzz off بزن به چاک
Carry pick aback کول کردن
Carry water in a sieve; plough the sea shore آب در هاون کوبیدن
Cast thy bread upon the waters, for thou shalt find it after any days تو نیکی می کن و در دجله انداز/که ایزد در بیابانت دهد باز
Catch one napping چرت کسی را پاره کردن
Cats have nine lives گربه هفت جان دارد
Cock and bull story آسمان ریسمان-چاخان پاخان
Charity begins at home چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
Christmas comes but once year هر روز عید نیست که حلوا خورد کسی
Claw me, and I’ll claw you نان به همدیگر قرض دادن
Cleanliness is next to Godliness نظافت قسمتی از ایمان است
Collect one’s wit حواس خود را جمع کردن
Come off your high horse پیاده شو باهم بریم
Come round به هوش آمدن
Come to a standstill متوقف شدن
be at large فراری بودن
Coming events cast their shadows before سالی که نکوست از بهارش پیداست
Cook someone’s goose آشی برای کسی پختنکه یه وجب روغن داشته باشد
Count sheep اختر شمردن
Covetousness is the mother of ruin and mischief طمع مایه ی فلاکت است
Crooked by nature is never made straight by education نهال تلخ نگردد به تربیت شیرین
Cry wine and sell vinegar جو فروش گندم نما
Cutcrack a joke مزه انداختن
Cut the crap مزخرف نگو
Cut to the heart کسی را کباب کردن
Cut your coat according to your cloth پا را به اندازه ی گلیمت دراز کن
Cut class بی اجازه از کلاس غایب شدن
Dance as someone pipes به ساز کسی رقصیدن
Dance before the music starts نزده رقصیدن
Dash one’s hopes امید کسی را نا امید کردن
Dead men tell no tales سر بریده صدا نمی دهد
Deeds not words دوصد گفته چون نیم کردار نیست
Destroy the lion while he is but a whelp علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد
Discretion is the better part of valor احتیاط شرط عقل است
Divide and rule نفاق انداز و حکومت کن
Don’t cast pearls before swine خر چه داند قیمت قند و نبات
Don’t count your chickens before they are hatched جوج را آخر پاییز می شمارند
Don’t let the grass grow under your feet آب تو دستته بذار زمین بیا
Don’t play hard to get ناز نکن
Don’t teach your grandmothers to suck eggs آزموده را آزمودن خطاست
Do without something از چیزی صرف نظر کردن
Draw blood out of a stone از ریگ روغن کشیدن
Draw in one’s horns سر جای خود نشستن
Draw to an end ته کشیدن